از يك شهريور من اومدم اينجا. يه مهد خوشگل و نازتوي استاد معين. ميبينين اينجا رو چقدر دوست دارم؟! ميپرم بغل مربيها و مامان و بابا ديگه يادم ميره.
خب اينجا خيلي با حوصله اند. قوانيني دارند كه بسيار خوبه. تميز و مرتب هستند و بهترين حسني كه داره اينه كه خلوته و به من خوب ميرسند.
مادرش رفته مهد و ديده كه كارن افتاده وسط و داره تكنو ميزنه. ظاهرا توي مهدشون يه برنامه اي هست كه با موزيك همه بچه ها بايد با صداي بلند حوار بكشن و جيغ بزنن و برقصند. و كارن هم كه متخصص توي اين زمينه است. مادرش ميگفت كه از خنده داشت دل درد ميگرفت... .
خوش به حالشون ما كه عمرا نتونستيم ازين كارا بكنيم... وگرنه شنا گرهاي خوبي هستيم... .
خب اينجا خيلي با حوصله اند. قوانيني دارند كه بسيار خوبه. تميز و مرتب هستند و بهترين حسني كه داره اينه كه خلوته و به من خوب ميرسند.
مادرش رفته مهد و ديده كه كارن افتاده وسط و داره تكنو ميزنه. ظاهرا توي مهدشون يه برنامه اي هست كه با موزيك همه بچه ها بايد با صداي بلند حوار بكشن و جيغ بزنن و برقصند. و كارن هم كه متخصص توي اين زمينه است. مادرش ميگفت كه از خنده داشت دل درد ميگرفت... .
خوش به حالشون ما كه عمرا نتونستيم ازين كارا بكنيم... وگرنه شنا گرهاي خوبي هستيم... .
۱ نظر:
سلام حالتون چطوره؟ بابا شمااینقدر از شیرین کاریهای کارن گفتید دل ما رو حسابی بردید. متاسفانه راهمون دوره و نمی تونیم بیایم از نزدیک ببینیمتون . توروخدا حداقل چندتا عکس جدید از کارن تو وب لاگش بگذارید که ما لذتشو ببریم .
به ویدا جون هم خیلی خیلی سلام برسونید .
بهاره
ارسال یک نظر