درباره من

منم كارن. كودكي كه تازه زاده شدم. كنيه ام پارسي است و نژادم آريائي. نام من، نام سپهسالار ايراني است.كارن پسر كوچك كاوه آهنگر . سپهدار چون كارن کاویان ... به پیش سپاه اندرون کاردان کجا نام او كارن رزم زن ... سپهدار بیدار لشکر شکن كارن با فتحه روي حرف "ر" تلفظ ميگردد.KARAN

شنبه، مهر ۰۴، ۱۳۸۸

دوست ندارم برم سر كار


چقدر فرزند شيرينه. هرگز فكر نميكردم كه اينهمه عشق اين موجود كوچك در من رخنه كنه. البته من هميشه كودكان رو دوست داشتم اما اينبار اونقدر دوستش دارم كه اصلا دوست ندارم بيام سر كار و ميخوام خونه بمونم كه پيشش باشم( اينهم يه بهونه براي در رفتن از كار).
ميدونم كه پدر مادهامون هم خيلي بيشتر از اينها ما رودوست دارند اما چيزي كه نميدونم( هنوز نميدونم ) اينه كه چي باعث ميشه كه گاهي اين دوست داشتنها كمرنگ ميشه.كاش ميتونستيم كه درك كنيم چقدر پدرو مادرها ميتونند نگرانمون باشند. وقتي بچه داري شايد اين مساله رو بهتر درك ميكني.اميدوارم كه دنيا اونقدر بهمون وقت بده كه قبل از اينكه دير بشه بتونيم خيلي چيزها رو جبران كنيم.. 

سه‌شنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۸۸

زردي كارن

خاطرات رو بايد نوشت بخصوص اونهائي كه شيرينه. اما تلخاش هم ياد آوريش تلخه هم آدم دلش ميسوزه. امروز پسرمون بيست روزه شد. اينو مينويسم تا يه روزي بخونه و بدونه كه در گذشته هاش چي گذشت. هنوز زرديش خوب نشده. اين نوع زردي يعني كمبود آنزيم G6PD اينطوري كه من فهميدم ممكنه تا 8 هفته خوب شدنش طول بكشه . ربطي هم به چيزي خوردن( سردي و گرمي) نداره- اين زردي همون فاويسمي بودنه. فاوا در لاتين بمعني باقلاست. خوردن باقلا بخصوص خام در طول دوران بارداري يا حتي قبل از اون باعث ميشه كه در آينده احتمال زردي بچه هاي متولد شده از اون مادر بالا بره.البته بايد پس از 120 روز مجدد آزمايش بشن و ممكنه توي بزرگسالي خود بخود خوب بشه.
كارن تقريبا 7 بار تا بحال آزمايش خون داده كه دلمون كلي بحالش سوخته و مامانش هم كلي گريه كرده.خب ديگه . بالاخره بايد خوب بشه.
دوبار كه بستريش كردن حدود 3 شب و 5 روز شد روزآخر ديگه بهيج وجه توي دستگاه فتو درماني نميموند و جيغ هاي بنفش ميزد. ما هم رضايت داديم آورديمش خونه و الان كمي بهتره.
اميدوارم همه بچه ها سلامت باشن چون واقعا آدم دلش درد مياد وقتي فرياد ميزنن. تجربه تلخي بود

ناف كارن

سلام
اينو مينويسم كه توي يه جائي نوشته باشم و به كسي هم ربطي نداره بخصوص علي.
ناف كارن روز 18 شهريور يعني در ششمين روز زندگيش افتاد . البته توي بيمارستان در بخش NICU وقتي كه براي زردي بستريش كرده بوديم. تا اونجائي كه من ميدونم ناف بعضي بچه ها خيلي دير ميافته و كلي هم بعدش جاي ناف اذيت ميكنه ولي خدا رو شكر پسرمون زود نافش افتاد و زود هم جاش خوب شد. حالا من موندم با يه تيكه ناف چيكار بكنم. قديمي ها ميگن ناف بچه رو هر جا بندازي اون بچه يه جورائي در آينده سر از همون جا درمياره. خيلي سخته كه من بخوام تعيين كنم بايد بچه ام سر از كجا در بياره راستش هنوز خودم هم نميدونم كه بايد سر از كجا در بيارم. خب ديگه. اينهم از ناف آقا كارن عزيزم

دوشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۸

شلام به همه



 
شلام به همه
 من اومدم با يه عالمه عكس. البته همش با چشم بسته
بابجون خب خوابم مياد چيكار كنم؟؟!!
اين بابا هم همش گير ميده كه عكس بندازه نميزاره من بخوابم .
فعلا همين چند تاست تازه كلي هم زرد هستم . آخه اين زردي بدجوري بمن گير داده و از تنم نميره بيرون
دعا كنيد زودتر حالم خوب شه.
دوستتان دارم
فعلا خدانگهدار

دوشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۸

درود

من آمدم
با يك بغل ترانه. با يك دنيا عشق. با قلبي مالامال از پاكي، از پيش خدا آمدم. براي شما پيغام آوردم. آي همه شماها. خدايم گفت كه به شما بگويم كه چقدردوستتان دارم
من كارن هاشمي در ساعت 8:30 صبح روز پنج شنبه شهريور سال 1388 خورشيدي، 13 رمضان سال 1430 قمري، سوم سپتامبر سال 2009 ميلادي در بيمارستان پيامبران تهران بدنيا اومدم.