امروز درست 5 ماهم شد. و پدر و مادرم تصميم گرفتن به من غذا بدن. از خيلي وقت پيش دلم غذا ميخواست اما هر چي گريه ميكردم ، موقع خوردن تو چشمشون خيره ميشدم ، آب دهنم رو قورت ميدادم اينها حاليشون نميشد. اما امروز بالاخره راضي شدن به من غذا بدن.
ولي چشمتون روز بد نبينه يك چيز بيمزه اي دادن ما بخوريم كه نگين و نپرسين . مامانم ميگفت اسمش حرير بادومه. از خاله اشرف ياد گرفته بود. يه لحظه دلم واسه صبا سوخت . چقدر خاله اشرف از اينها به خوردش داده تا حالا خدا ميدونه؟
اين چه غذاي بي مزه اي بود آخه. صد رحمت به شير ننه جون !!
بابا گاهي يواشكي دلش ميخواد يه چزهايي به من بده اما مامان دعواش ميكنه و نميزاره. من هم ماشاء الله كم نميارم هر چي باشه ميخوام بخورم. خب گشنمه خب.
ولي چشمتون روز بد نبينه يك چيز بيمزه اي دادن ما بخوريم كه نگين و نپرسين . مامانم ميگفت اسمش حرير بادومه. از خاله اشرف ياد گرفته بود. يه لحظه دلم واسه صبا سوخت . چقدر خاله اشرف از اينها به خوردش داده تا حالا خدا ميدونه؟
اين چه غذاي بي مزه اي بود آخه. صد رحمت به شير ننه جون !!
بابا گاهي يواشكي دلش ميخواد يه چزهايي به من بده اما مامان دعواش ميكنه و نميزاره. من هم ماشاء الله كم نميارم هر چي باشه ميخوام بخورم. خب گشنمه خب.
۳ نظر:
ای شیطون
حریره بادوم خیلی هم خوش مزه است
صبا هم خیلی کم حریره می خورد و بقیه شو خودم می خوردم وای که چقد خوشمزه بود .
ای شیطون شکمو حالا حریره بادوم من بد شد ؟! تا بوده بوده همه نی نی ها از حریره بادوم شروع می کردم یه کم تحمل کنی چلو کباب هم از راه می رسه :(
صبا هم زیاد حریره نمی خورد و بقیه شو خودم می خوردم ... خیلی هم خوشمزه بود ... راستی دندونت مبارک .
خاله اشرف هيچ بقالي نميگه كه ماست من ترشه. معلومه بايد خودت تعريف كني.
ارسال یک نظر