ديروز(28 فروردين 89)كارن تمام روز رو حرف زده. اون هم يك كلمه : " دده". ظاهرا از صبح تا بعد از ظهر پشت هم گفته دده. من هم كه بعد از ظهر اومدم هي تكرار ميكرد.
هيشكي هم لا اقل اين بچه رو10 دقيقه هم نبرده دده. همه فقط مثل چي، هيجان زده بودند . مامانش كه كلي ذوق زده بود. تازه پريروز هم ياد گرفت دست بزنه . ما بهش ميگفتيم دست بزن اون هم پشت هم دست ميزد و جيغ ميزد. خدا بخير كنه. بچه امون داره قرطي ميشه.
فكر كنم چند روز بگذره" اكس ، مكس هم بندازه بالا!!.
راستي اگه ميخواين سر گرم شين بياين خونه ما. وقتتون رو حسابي پر ميكنه... .
هيشكي هم لا اقل اين بچه رو10 دقيقه هم نبرده دده. همه فقط مثل چي، هيجان زده بودند . مامانش كه كلي ذوق زده بود. تازه پريروز هم ياد گرفت دست بزنه . ما بهش ميگفتيم دست بزن اون هم پشت هم دست ميزد و جيغ ميزد. خدا بخير كنه. بچه امون داره قرطي ميشه.
فكر كنم چند روز بگذره" اكس ، مكس هم بندازه بالا!!.
راستي اگه ميخواين سر گرم شين بياين خونه ما. وقتتون رو حسابي پر ميكنه... .
۲ نظر:
خوب بيارش دده خونه ما بچه رو!
دَدَ تو اين سن محدوده بيشتري از بيرون رفتن شامل ميشه. يه چيزي تو اين مايه ها كه از هرچي لذت ببره ميشه دَدَ
پ.ن: البته كي اون وقتشو يادشه كه اين نظر رو تاييد كنه؟!
ايشالا كه ساعتها كنفرانس بده :)
ارسال یک نظر